چرا حرف منو باور نمیکنی

پارت⁴²

جیمین: من میرم لباس داماد ها تو هر جا میخوای میتونی بری

ات: اهوم باشه

ات رفت لباس خودشو انتخاب کنه و جیمین رفته لباس خودش انتخاب کنه هرکی کار خودشو میکنه

وقتی ات لباسانتخاب کرد و پوشیده که فروشنده گفت: نمیخواین شوهرتون شما ها ببینه شاید خوشش نیومده

ات:نه نمیخواد

فروشنده: شوهرتون برادر نداره برام

ات: نه برو سر کارت

فروشنده: باشه

ات وقتی خودشو دید خیلی خوشش امد و بالای سینه ها و کل گردن و از بالای دست ها مدلش حلقه ای معلوم بود ولی میخواست از جیمین نظر بگیره که امد

جیمین: ات کارت تموم شود میخوام برم هزارتا کار دارم

ات: باشه ولی نمیدونم بهم میاد یا نه

جیمین: البته به میمون ها چیزی بهشون نمیاد (زیر لبی یواش که نشنوه)

ات:چیزی گفتی

جیمین: نه بیا بیرون که بگم

ات: باشه

پرده رو زد کنار و امد جلو جیمین که پشتش بهش بود و صدای پرده امده بود نگاه کرد مونده بهش که پرید از رویا

جیمین: ار اره بهت میاد یالا برو درش بیار و برو ماشین که کار دارم

ات : باش

.
.
جیمین لباس های عروس و داماد رو حساب کرد و نشست تو ماشین توی ماشین رد بدل نشود که گوشی جیمین زنگ خورد




بعدی هم میزارم
دیدگاه ها (۲)

چرا حرف منو باور نمیکنی

خوب عکس اول هودی و استایل جیمین بدونه مو.عکس دوم استایل ات ب...

الهی بمیرم براتتتتت جیمین ازم خواستگاری کرد واییییییییییی 💃💃...

چرا حرف منو باور نمیکنی

پارت ۱۸ات: اول لباس بپوشم یا میکاب کنم اول لباس میپوشم ات یه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط